نکته1 در سال 203 و به قولى 202 هجرى قمرى که حضرت رضا علیه السلام در طوس به شهادت رسیدند بدن مطهر آن امام همام را در باغ حمید بن قحطبه و در کنار قبر هارون خلیفه عباسى به خاک سپردند و نخستین بناى حرم مطهر همان بقعه هارون الرشید است که بعدها حرم را روى دیوارهاى قدیمى آن بنا نهادند و از آن به بعد طوس به مشهد الرضا تغییر نام یافت.
نکته2 در سال 400 هجرى قمرى به دستور سلطان محمود غزنوى بناى بقعه و حرم تجدید بنا و منارهاى بر آن افزوده شد و پس از آن در زمانهاى مختلف اقداماتى به مرور صورت گرفته است .
نکته3 سنگ مرقد نخستین که برای مشخص نمودن مدفن امام بر زمین نصب شده، سنگ بنای ساخت ضریح هم بوده است. آنچه مسلم است تا قرن هشتم هجری قمری ضریحی بر مضجع شریف نصب نبوده است.
نکته4 در ابتدا حرم مطهر به صورت بنایی ساده، با مصالح ویژه آن دوران بنا شده بود، چنانکه بقعه مطهر تنها یک در ورودی ساده در پیش روی مبارک داشت و دارای تزئیناتی مختصر به سبک آن زمان بود.
نکته 5 مشهور است که از زمان صفویان گذاشتن ضریح بر مرقد امام مرسوم شده است و برخی احتمال دادند که ساخت ضریح از عصر تیموریان متداول گشته است.
نکته6 28 هزار لامپ در حرم امام رضا علیه السلام روشن میباشد، که اکنون علاوه بر 28 هزار شعله برق، شش هزار لوستر نیز در ابعاد مختلف و با قدمتهای طولانی مورد استفاده قرار گرفته است.
نکته7 ضریح اول، ضریحی چوبی بوده، با تسمههای فلزی و پوششی از صفحات طلا و نقره. این ضریح در زمان شاه طهماسب صفوی یعنی سال 957 هجری قمری ساخته و بر روی صندوق چوبی مضجع منور نصب میشود. در سال 1311 همزمان با تعویض صندوق به دلیل فرسودگی پایهها ضریح برچیده شده، پوشش طلا و نقره و جواهرات آن از چوبها جدا و به خزانه آستان قدس منتقل میشود.
نکته8 ضریح دوم، ضریحی بوده فولادی مرصع، معروف به ضریح نگین نشان. این ضریح در سال 1160 به دستور شاهرخ فرزند رضا قلی میرزا نوه نادرشاه ساخته و به وقف بر فراز مرقد شریف نصب میشود. ضریح فولادی یا ضریح نگین نشان سقف نداشته، پنجرهها و شبکههای چهار طرف آن دارای گوی و ماسورههایی بوده است که با نگینهای کوچک یاقوت و زمرّد تزیین یافته و تعداد آنها به 2000 بالغ میشده است. به دلیل وضعیت ویژه این ضریح ذیلاً به عین کتیبه آن اشاره میشود. «نیاز رحمت ایزد مستعان، و تراب اقدام زوّار این آستان ملک پاسبان، سبط سلطان نادر شاه الحسینی الموسوی الصفوی، بهادرخان به وقف و نصب این ضریح و قبههای مرصع چهار گوشه ضریح مقدس مبارک موفق گردید. ( سنه 1160قمری) »
نکته9 در زمان تولیت میرزا سعیدخان برای مصون ماندن نذورات داخل ضریح دوم ، شبکه و پوشش طلایی روی ضریح منور قرار میگیرد، و بدین ترتیب سقف آن پوشش مییابد. این ضریح به دلیل وقف دائمی بودن تا قبل از شروع عملیات جایگزینی و نصب اخیر ضریح مطهر جدید یعنی پنجمین ضریح بر مضجع شریف و زیر ضریح پیشین قرار داشت. ضمن عملیات اخیر محل نصب این ضریح تغییر یافت و به قسمت تحتانی حرم مطهر منتقل گردید.
نکته10
در عصر پادشاهی فتحعلی شاه قاجار ضریحی فولادی و ساده به ابعاد (3×4) و ارتفاع 2 متر ساخته و روی ضریح نگین نشان (ضریح دوم) نصب میشود که در اصل ضریح سوم محسوب میشود.
نکته11
سقف ضریح سوم با چوبهای طلاکوب پوشش داشته و در سمت پایین ضریح در کوچک مرصعی قرار داشته است. به دلیل کوچکی و غیر مناسب بودن این ضریح پس از مدتی برداشته شده و به جای آن ضریح چهارم نصب میگردد. در حال حاضر این ضریح در موزه مرکزی آستان قدس رضوی در معرض تماشای بینندگان قرار دارد.
نکته12 ضریح چهارم ضریح ملمع یا ضریح طلا و نقره، معروف به شیر و شکر است، این ضریح در سال 1338 بر روی ضریح نگین نشان یا ضریح دوم نصب میگردد.
نکته13 طراحی ضریح چهارم توسط مرحوم استاد حافظیان انجام یافته و تحت نظارت ایشان کار اجرا و قلمزنی توسط مرحوم استاد هنرمند حاج محمد تقی ذو فن اصفهانی انجام گرفت.
نکته14 ضریح چهارم دارای 05/4 متر طول و 06/3 متر عرض و 90/3 ارتفاع و 14دهانه به نشان چهارده معصوم بوده است. اضافه بر بهرهبرداری از طلا و نقره و جواهرات .
نکته 15 پایهها، ستونها، کتیبههای سیمین با نقشهای مختلفی در نهایت مهارت قلمزنی شده بود. بین هر دو زاویه از پنجرههای ضریح مقدس یک صفحه بیضی شکل از طلا، که مجموعاً به هیجده عدد میرسید و هر یک به وزن تقریبی پنجاه مثقال بود احادیثی درباره فضیلت زیارت حضرت رضا علیه السلام به خط حاج شیخ احمد زنجانی معصومی کتیبه نوشته شده است .
نکته 16 بر روی هر یک از دهانههای ضریح مقدس، از سمت پیش روی مبارک اسمی از اسمای چهارده معصوم علیهم السلام بر صفحهای فیروزه نشان از طلا و به خط ثلث و به قلم مرحوم حاج شیخ احمد زنجانی معصومی مکتوب بود. در بالای صفحات بیضی شکل، کتیبهای از نقره به طور برجسته، سوره مبارکه هل اتی را به قلم همان کاتب در برداشت.
نکته 17 در چهار گوشه ضریح چهار خوشه انگور به عنوان نمادی از نحوه شهادت حضرت قرار داشت. بالای کتیبه سوره مبارکه «یس» و بر لب ضریح چهل و چهار برگ از نقره ملمع بین چهل و چهار گلدان ملمع نصب شده بود که بر روی صفحه مدور و محدب هر یک از آنها اسمی از اسمای حسنی الهی به طور برجسته و به خط ثلث و به رنگ سفید در زمینه لاجوردی مکتوب بود.
نکته 18 پس از گذشت بیش از چهل سال از نصب ضریح پیشین موجباتی همچون فرسودگی، و سست شدن پایهها و ساختار ضریح و ساییدگی پوشش و روکشهای نقرهای و طلایی آن، ساخت و نصب پنجمین ضریح را ضروری مینمود.
نکته 19 به دستور مقام معظم تولیت آستان قدس رضوی حضرت آیة الله واعظ طبسی، از سال 1372 مطالعات و بررسیهای مقدماتی ساخت ضریح آغاز گردید، و به دنبال آن طرحهای متعددی از طرف هنرمندان نامی کشور ارایه شد و نهایتاً توفیق طراحی ضریح نصیب استاد برجسته نگارگری کشور جناب آقای فرشچیان گردید.
نکته20 به منظور ساختن آخرین ضریح نخست بر اساس طرح موجود پایهها و ساختار ضریح که ترکیبی از کار آهنگری و نجاری است توسط واحدهای مربوطه در آستان قدس رضوی در نهایت استحکام انجام گرفت و ساختاری مرکب از آهن و فولاد و چوب گردو برای نصب روکشها و پوشش طلا و نقره ساخته شد.
نکته21 با آماده شدن طرح استاد فرشچیان کار قلمزنی و زرگری و به عبارت دیگر اجرای طرح که اساس کار ساخت ضریح و صورت پذیری آنست از تاریخ 12/11/75 تحت نظارت عالیه هنری استاد فرشچیان شروع شد و از میان چند نفر از هنرمندان قلمزن همچنان توفیق کار قلمرنی ضریح مطهر، نصیب استاد خدادادزاده اصفهانی گردید.
نکته 22
پس از چهار سال با کار بی وقفه روزانه و بعضاً شبانه و همچنین با کار متوسط روزانه شش نفر در کمال ظرافت و امتیاز هنری و در نهایت صلابت و استحکام کار قلمزنی پایان یافت و ضریح برای حمل و نصب آماده گردید. از ویژگیهای ضریح مطهر جدید، ضخامت پوشش نقرهای آن است که حتی بعضاً به بیش از سه میلیمتر میرسد.
نکته 23 عملیات اجرایی برچیده شدن ضریح پیشین و نصب پنجمین ضریح از شامگاه روز شنبه 21/10/79، پس از مراسم غبارروبی آغاز گردید، و با هماهنگی کامل نیروهای فنی - تخصصی مورد نیاز به طور متوسط روزانه هفتاد نفر در سازمانی منظم و منسجم با تقسیم کار و تعیین مسئولیت هر یک از بخشهای عملیاتی و مدیران مربوطه طبق جدول زمانبندی شده، تحت مدیریت جناب آقای مهندس مهدی عزیزیان، مدیر عامل سازمان عمران و توسعه حریم حرم امام رضا علیه السلام به مدت پنجاه روز جریان خود را طی نمود. کار بنای عشق و کعبه مقصود، و فراز آمدن معبد خورشید در فضایی معنوی و شورانگیز آغاز شد.
نکته 24
محدوریت وقف به نصب بودن ضریح و عدم جواز شرعی انتقال آن از یک سو و از طرف دیگر، وجود موانع و مشکلات جدی فنی و معماری بر سر راه استحکام سازی پایههای نصب ضریح جدید موجب گردید تا پس از بررسی و مطالعات زیاد چاره کار به انتقال ضریح به قسمت زیرین حرم مطهر و نصب محاذی اطراف مضجع شریف دیده شود.
نکته 25 از جمله اقدامات اساسی دیگری که همزمان با نصب ضریح مطهر صورت پذیرفت، بتون ریزی و کف سازی و مفروش نمودن کف حرم مطهر با سنگهای مرمر بسیار نفیس همراه با کانال کشی و برقراری سیستم تهویه و هوا دهی زمینی و دیواری است، و نیز مرمت آیینه کاریها و کاشیکاریها و کتیبههای روضه منوره از جمله دیگر اقداماتی بود که در جریان عملیات نصب ضریح به آن مبادرت شد.
نکته 26 سنگ پلاک پیشین مضجع، که مرکب از 12 قطعه سنگ بود برداشته شده، به موزه مرکزی آستان قدس رضوی انتقال یافت، و به جای آن سنگ نفیس مرمر یکپارچه به طول 20/2 و عرض 10/1 و ارتفاع 90 سانت که در نهایت جلا و صفا و زیبایی حجاری شده بود نصب گردید.
نکته 27 در اطراف ضریح مطهر به نشانه چهارده معصوم چهارده دهانه به شکل محراب طراحی و اجرا شده است. سیر نقشها و جهت قوسهای آن یکدیگر را همراهی و تکمیل کرده، و مدار یگانه آنها که نهایتاً به مرکز و نقطه واحدی میرسد، تداعی کننده اصل اصیل عرفانی مشاهده وحدت در کثرت و کثرت در وحدت میباشد، و نیز وحدانیت ذات باریتعالی و قائمیت و بازگشت پذیری کائنات و ممکنات را به او متجلی میسازد.
نکته 28 در هشت لچکی چهار گوش ضریح مطهر، به سبک هنر اصیل ایرانی، از گل آفتابگردان که نمادی از شمس الشموس که یکی از القاب امام رضا علیه السلام است نقشهایی تعبیه شده است. در اطراف ضریح مقدس گلهایی پنج و هشت برگی به نشانه خمسه طیبه و هشتمین امام طراحی و اجرا شده است.
نکته 29 دو سوره مبارکه «یس» و «هل اتی»، در بالای ضریح مطهر به صورت کتیبه دور تا دور ضریح نوشته شده است. طول کتیبه بالایی یعنی سوره مبارکه «یس» دارای 66/17 و عرض 18 سانتیمتر و طول کتیبه «هل اتی» 76/16 و عرض آن 14 سانت میباشد، هر دو کتیبه و دیگر خطوط بیرونی و داخلی ضریح مطهر که مشتمل بر آیاتی از کلام الله مجید و اسمای حسنی الهی و نامهای حجج خداوندی است، در کمال قوت و استحکام توسط خوشنویس نامی جناب آقای موحد نوشته شده است.
نکته30 برای اولین بار پوشش داخلی ضریح مطهر، سقف و دیوارهای آن با نقش و نگارها و کتابت اسماء الهی، با خاتمکاری یه طرز بسیار بدیع و زیبا تزیین یافته است. طراحی نقوش داخل ضریح مطهر، توسط استاد فرشچیان انجام یافته، و اجرا و یا خاتمکاری توسط استاد هنرمند کشتی آرای شیرازی و همکارانشان صورت پذیرفته است.
نکته31 ضریح مطهر جدید حدود 12 تن وزن داشته، ضخامت پوشش نقرهای و طلایی آن و اتصال روکشهای بدون پیچ یکی از ویژگیهای این ضریح است. طول ضریح 78/4 و عرض آن 37/3 و ارتفاع آن با محاسبه سنگ پایه 96/3 متر میباشد.
نکته32 حرم مطهر مجموعهای است تقریباً مدور، که مرکز آن مضجع منور امام ابوالحسن الرضا علیه السلام قرار دارد. همچنین حرم مطهر که گنبد درخشان و طلایی برفراز آن قرار دارد، تقریباً در مرکز بناهای آستان مقدس واقع شده، و از نقطه نظر معماری و هنری بسیار بدیع و استوار، و زیبا و دل انگیز است.
نکته33 سالانه در این حرم مطهر بیش از 700 هزار مُهر نماز مورد استفاده و جایگزین مُهرهای شکسته و کثیف میشود.
نکته34 نامهای حرم مقدس امام رضا علیه السلام به ترتیب ذیل میباشد:
آستان ملائک پاسبان - ارض اقدس - بقعة مبارکه - حرم مطهر - روضة رضویه - روضة مقدسه - روضة منوره - عتبة عالیه - قبلة هفتم - کعبة آمال - مرقد ملکوتی - مرقد منور - مضجع شریف - معین الضعفاء.
نکته 35 سقف حرم دارای دو پوشش است، پوشش اول: که از زیر مشهود است، به صورت مقعر و مقرنس بوده، ارتفاع آن از سطح حرم تا نقطه پایانی سقف 80/18 متر میباشد، و پوشش دوم: همان لایه خارجی گنبد مطلی است.
نکته 36 حرم مطهر تقریباً به شکل مربع بوده، و مساحت آن پس از توسعهیی که پس از انقلاب اسلامی انجام شد، به 139 متر مربع بالغ شده است، سطح حرم با سنگ مرمر مفروش گردیده، و تمام ازاره دور حرم با کاشیهای ممتاز و ظریف چینی مانند، با رنگهای بسیار دلپذیر، مشهور به کاشیهای سنجری مزین شده است، بر روی این کاشیها آیات قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام با خط رقاع و ثلث، همراه با نقشهای اسلیمی نوشته و تزئین یافته است.
نکته 37
از طریق چهار صفه یا ممر حرم مطهر، با رواقهای اطراف اتصال یافته، و زائرین از طریق آنها حضور حضرت تشرف حاصل مینمایند. پیش از این، در ضلع جنوبی حرم مطهر (پیش روی مبارک)، دو محراب بسیار نفیس و ممتاز از جنس کاشی چینی نصب بوده، که پس از توسعه به لحاظ قدمت و نفاست، به موزه آستان قدس منتقل شده است.
نکته 38 حرم مطهر در اوایل قرن ششم یعنی دوران سلطان سنجر سلجوقی، با کاشیهای بسیار نفیس تزیین یافته، و وجود تاریخ 612 هجری قمری، که بیانگر دوران سلطنت سلطان محمد خوارزمشاه میباشد، گویای اقدامات و فعالیتهایی است، که در این زمان، در زمینه توسعه و مرمت ابنیه حرم مطهر انجام یافته است.
نکته 39 حرم پاک امام، اضافه بر جلال معنوی و جذبه روحانی، و زیبایی و شکوه معماری، مزین به برخی از نفایس و مآثر ارزشمند است، تعدادی از هدایای بزرگان و حکمرانان گذشته، در قابهایی تعبیه شده، در مکانهایی از حرم مطهر، در برابر دید زائران قرار دارد. این جواهرات و نفایس که در هشت قاب چیده شده، شامل 104 قلم اشیای مختلف است. قدیمیترین آنها سلیمانیههایی است، با دور نقره، مربوط به 550 سال قبل، و دیگر شمشیری جواهر نشان و خنجر الماس نشان، و مروارید و تسبیح و انگشترهایی از الماس و برلیان درشت.
نکته40 گنبد حرم از آجر ساخته شده، و سپس روی آن را با الواح مسی، که روکشی از طلا دارد پوشاندهاند، تذهیب این گنبد برای آخرین بار در سال 1010 تا 1016، در زمان شاه عباس صورت گرفته، و به طوری که از گفتههای محققان بر میآید، رویه و سطح این گنبد پیش از آن کاشیکاری بوده است.
برچسبها:
1- سه ويژگى برجسته مؤمن
لا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَكُونَ فيهِ ثَلاثُ خِصال:1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ. 3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَكِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.
مؤمن، مؤمن واقعى نيست، مگر آن كه سه خصلت در او باشد:سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پيامبرش و سنّتى از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،امّا سنّت پيغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،امّا سنّت امامش، صبر كردن در زمان تنگدستى و پريشان حالى است.
2- پاداش نيكى پنهانى و سزاى افشا كننده بدى
« أَلْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ يَعْدِلُ سَبْعينَ حَسَنَةً، وَ الْمُذيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ، وَالْمُسْتَتِرُ بِالسَّيِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ ».
پنهان كننده كار نيك [پاداشش] برابر هفتاد حسنه است، و آشكاركننده كار بد سرافكنده است، و پنهان كننده كار بد آمرزيده است.
3- نظافت
« مِنْ أَخْلاقِ الأَنْبِياءِ التَّنَظُّفُ ».
از اخلاق پيامبران، نظافت و پاكيزگى است.
4- امين و اميننما
« لَمْ يَخُنْكَ الاَْمينُ وَ لكِنِ ائْتَمَنْتَ الْخائِنَ ».
امين به تو خيانت نكرده [و نمىكند] و ليكن [تو] خائن را امين تصوّر نموده اى.
5- مقام برادر بزرگتر
« أَلاَْخُ الاَْكْبَرُ بِمَنْزِلَةِ الاَْبِ ».
برادر بزرگتر به منزله پدر است.
6- دوست و دشمن هر كس
« صَديقُ كُلِّ امْرِء عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ ».
دوست هر كس عقل او، و دشمنش جهل اوست.
7- نام بردن با احترام
« إِذا ذَكَرْتَ الرَّجُلَ وَهُوَ حاضِرٌ فَكَنِّهِ، وَ إِذا كَانَ غائِباً فَسَمِّه ».
چون شخص حاضرى را نام برى [براى احترام] كنيه او را بگو و اگر غائب باشد نامش را بگو.
8- بدى قيل و قال
« إِنَّ اللّهَ يُبْغِضُ الْقيلَ وَ الْقالَ وَ إضاعَةَ الْمالِ وَ كَثْرَةَ السُّؤالِ ».
به درستى كه خداوند، داد و فرياد و تلف كردن مال و پُرخواهشى را دشمن مىدارد.
9- ويژگيهاى دهگانه عاقل
« لا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم حَتّى تَكُونَ فيهِ عَشْرُ خِصال: أَلْخَيْرُ مِنْهُ مَأمُولٌ. وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ. يَسْتَكْثِرُ قَليلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ، وَ يَسْتَقِلُّ كَثيرَ الْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ. لا يَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوائِجِ إِلَيْهِ، وَ لا يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ. أَلْفَقْرُ فِى اللّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْغِنى. وَ الذُّلُّ فىِ اللّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْعِزِّ فى عَدُوِّهِ. وَ الْخُمُولُ أَشْهى إِلَيْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ. ثُمَّ قالَ(عليه السلام): أَلْعاشِرَةُ وَ مَا الْعاشِرَةُ؟ قيلَ لَهُ: ما هِىَ؟ قالَ(عليه السلام): لا يَرى أَحَدًا إِلاّ قالَ: هُوَ خَيْرٌ مِنّى وَ أَتْقى ».
عقل شخص مسلمان تمام نيست، مگر اين كه ده خصلت را دارا باشد:1ـ از او اميد خير باشد. 2ـ از بدى او در امان باشند. 3ـ خير اندك ديگرى را بسيار شمارد. 4ـ خير بسيار خود را اندك شمارد. 5ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود. 6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود. 7ـ فقر در راه خدايش از توانگرى محبوبتر باشد. 8ـ خوارى در راه خدايش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد. 9ـ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد. 10ـ سپس فرمود: دهمى چيست و چيست دهمى؟ به او گفته شد: چيست؟ فرمود: احدى را ننگرد جز اين كه بگويد او از من بهتر و پرهيزكارتر است.
10- نشانه سِفله
« سُئِلَ الرِّضا(عليه السلام) عَنِ السِّفْلَةِ فَقالَ(عليه السلام):مَنْ كانَ لَهُ شَىْءٌ يُلْهيهِ عَنِ اللّهِ ».
از امام رضا(عليه السلام) سؤال شد: سفله كيست؟فرمود: آن كه چيزى دارد كه از [ياد] خدا بازش دارد.
11- ايمان، تقوا و يقين
« إِنَّ الاِْيمانَ أَفْضَلُ مِنَ الاٌِسْلامِ بِدَرَجَه، وَ التَّقْوى أَفْضَلُ مِنَ الاِْيمانِ بِدَرَجَة وَ لَمْ يُعطَ بَنُو آدَمَ أَفْضَلَ مِنَ الْيَقينِ ».
ايمان يك درجه بالاتر از اسلام است، و تقوا يك درجه بالاتر از ايمان است و به فرزند آدم چيزى بالاتر از يقين داده نشده است.
12- ميهمانى ازدواج
« مِنَ السُّنَّةِ إِطْعامُ الطَّعامِ عِنْدَ التَّزْويجِ ».
اطعام و ميهمانى كردن براى ازدواج از سنّت است.
13- صله رحم با كمترين چيز
« صِلْ رَحِمَكَ وَ لَوْ بِشَرْبَة مِنْ ماء، وَ أَفْضَلُ ما تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ كَفُّ الأَذى عَنْه ».
پيوند خويشاوندى را برقرار كنيد گرچه با جرعه آبى باشد، و بهترين پيوند خويشاوندى، خوددارى از آزار خويشاوندان است.
14- سلاح پيامبران
« عَنِ الرِّضا(عليه السلام) أَنَّهُ كانَ يَقُولُ لاَِصْحابِهِ: عَلَيْكُمْ بِسِلاحِ الاَْنْبِياءِ، فَقيلَ: وَ ما سِلاحُ الاَْنْبِياءِ؟ قالَ: أَلدُّعاءُ ».
حضرت رضا(عليه السلام) هميشه به اصحاب خود مىفرمود: بر شما باد به اسلحه پيامبران، گفته شد: اسلحه پيامبران چيست؟ فرمود: دعا.
15- نشانه هاى فهم
« إِنَّ مِنْ عَلاماتِ الْفِقْهِ: أَلْحِلْمُ وَ الْعِلْمُ، وَ الصَّمْتُ بابٌ مِنْ أَبْوابِ الْحِكْمَةِ إِنَّ الصَّمْتَ يَكْسِبُ الَْمحَبَّةَ، إِنَّهُ دَليلٌ عَلى كُلِّ خَيْر ».
از نشانه هاى دين فهمى، حلم و علم است، و خاموشى درى از درهاى حكمت است. خاموشى و سكوت، دوستىآور و راهنماى هر كار خيرى است.
16- گوشه گيرى و سكوت
« يَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ تَكُونُ الْعافِيَةُ فيهِ عَشَرَةَ أَجْزاء: تِسْعَةٌ مِنْها فى إِعْتِزالِ النّاسِ وَ واحِدٌ فِى الصَّمْتِ ».
زمانى بر مردم خواهد آمد كه در آن عافيت ده جزء است كه نُه جزء آن در كناره گيرى از مردم و يك جزء آن در خاموشى است.
17- حقيقت توكّل
« سُئِلَ الرِّضا(عليه السلام): عَنْ حَدِّ التَّوَكُّلِّ؟ فَقالَ(عليه السلام): أَنْ لا تَخافَ أحَدًا إِلاَّاللّهَ ».
از امام رضا(عليه السلام) از حقيقت توكّل سؤال شد.
فرمود: اين كه جز خدا از كسى نترسى.
18- بدترين مردم
« إِنَّ شَرَّ النّاسِ مَنْ مَنَعَ رِفْدَهُ وَ أَكَلَ وَحْدَهُ وَ جَلَدَ عَبْدَهُ ».
به راستى كه بدترين مردم كسى است كه يارىاش را [از مردم] باز دارد و تنها بخورد و زيردستش را بزند.
19- زمامداران را وفايى نيست
« لَيْسَ لِبَخيل راحَةٌ، وَ لا لِحَسُود لَذَّةٌ، وَ لا لِمُـلـُوك وَفاءٌ وَ لا لِكَذُوب مُرُوَّةٌ ».
بخيل را آسايشى نيست و حسود را خوشى و لذّتى نيست و زمامدار را وفايى نيست و دروغگو را مروّت و مردانگى نيست.
20- دست بوسى نه!
« لا يُقَبِّلُ الرَّجُلُ يَدَ الرَّجُلِ، فَإِنَّ قُبْلَةَ يَدِهِ كَالصَّلاةِ لَهُ ».
كسى دست كسى را نمىبوسد، زيرا بوسيدن دست او مانند نماز خواندن براى اوست.
21- حُسن ظنّ به خدا
« أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللّهِ، فَإِنَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللّهِ كانَ عِنْدَ ظَنِّهِ وَ مَنْ رَضِىَ بِالْقَليلِ مِنَ الرِّزْقِ قُبِلَ مِنْهُ الْيَسيرُ مِنَ الْعَمَلِ. وَ مَنْ رَضِىَ بِالْيَسيرِ مِنَ الْحَلالِ خَفَّتْ مَؤُونَتُهُ وَ نُعِّمَ أَهْلُهُ وَ بَصَّرَهُ اللّهُ دارَ الدُّنْيا وَ دَواءَها وَ أَخْرَجَهُ مِنْها سالِمًا إِلى دارِالسَّلامِ ».
به خداوند خوشبين باش، زيرا هر كه به خدا خوشبين باشد، خدا با گمانِ خوشِ او همراه است، و هر كه به رزق و روزى اندك خشنودباشد، خداوند به كردار اندك او خشنود باشد، و هر كه به اندك از روزى حلال خشنود باشد، بارش سبك و خانواده اش در نعمت باشد و خداوند او را به درد دنيا و دوايش بينا سازد و او را از دنيا به سلامت به دارالسّلامِ بهشت رساند.
22- اركان ايمان
« أَلاْيمانُ أَرْبَعَةُ أَرْكان: أَلتَّوَكُّلُ عَلَى اللّهِ، وَ الرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ وَ التَّسْليمُ لاَِمْرِاللّهِ، وَ التَّفْويضُ إِلَى اللّهِ ».
ايمان چهار ركن دارد: 1ـ توكّل بر خدا 2ـ رضا به قضاى خدا 3ـ تسليم به امر خدا4ـ واگذاشتن كار به خدا.
23- بهترين بندگان خدا
« سُئِلَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَنْ خِيارِ الْعبادِ؟ فَقالَ(عليه السلام):أَلَّذينَ إِذا أَحْسَنُوا إِسْتَبْشَرُوا، وَ إِذا أَساؤُوا إِسْتَغْفَرُوا وَ إِذا أُعْطُوا شَكَرُوا، وَ إِذا أُبْتِلُوا صَبَرُوا، وَ إِذا غَضِبُوا عَفَوْ ».
از امام رضا(عليه السلام) درباره بهترين بندگان سؤال شد.
فرمود: آنان كه هر گاه نيكى كنند خوشحال شوند، و هرگاه بدى كنند آمرزش خواهند، و هر گاه عطا شوند شكر گزارند و هر گاه بلا بينند صبر كنند، و هر گاه خشم كنند درگذرند.
24- تحقير فقير
« مَنْ لَقِىَ فَقيرًا مُسْلِمًا فَسَلَّمَ عَلَيْهِ خِلافَ سَلامِهِ عَلَى الاَْغْنِياءِ لَقَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ الْقِيمَةِ وَ هُوَ عَلَيْهِ غَضْبانُ ».
كسى كه فقير مسلمانى را ملاقات نمايد و بر خلاف سلام كردنش بر اغنيا بر او سلام كند، در روز قيامت در حالى خدا را ملاقات نمايد كه بر او خشمگين باشد.
25- عيش دنيا
« سُئِلَ الاِْمامُ الرِّضا(عليه السلام): عَنْ عَيْشِ الدُّنْيا؟ فَقالَ: سِعَةُ الْمَنْزِلِ وَ كَثْرَةُ الُْمحِبّينَ ».
از حضرت امام رضا(عليه السلام) درباره خوشى دنيا سؤال شد. فرمود: وسعت منزل و زيادى دوستان.
26- آثار زيانبار حاكمان ظالم
« إِذا كَذَبَ الْوُلاةُ حُبِسَ الْمَطَرُ، وَ إِذا جارَ السُّلْطانُ هانَتِ الدَّوْلَةُ، وَ إِذا حُبِسَتِ الزَّكوةُ ماتَتِ الْمَواشى ».
زمانى كه حاكمان دروغ بگويند باران نبارد، و چون زمامدار ستم ورزد، دولت، خوار گردد. و اگر زكات اموال داده نشود چهارپايان از بين روند.
27- رفع اندوه از مؤمن
« مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِن فَرَّجَ اللّهُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ القِيمَةِ ».
هر كس اندوه و مشكلى را از مؤمنى برطرف نمايد، خداوند در روز قيامت اندوه را از قلبش برطرف سازد.
28- بهترين اعمال بعد از واجبات
« لَيْسَ شَىْءٌ مِنَ الاَْعْمالِ عِنْدَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ بَعْدَ الْفَرائِضِ أَفْضَلَ مِنْ إِدْخالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ ».
بعد از انجام واجبات، كارى بهتر از ايجاد خوشحالى براى مؤمن، نزد خداوند بزرگ نيست.
29- سه چيز وابسته به سه چيز
« ثَلاثَةٌ مُوَكِّلٌ بِها ثَلاثَةٌ: تَحامُلُ الاَْيّامِ عَلى ذَوِى الاَْدَواتِ الْكامِلَةِ وَإِسْتيلاءُ الْحِرْمانِ عَلَى الْمُتَقَدَّمِ فى صَنْعَتِهِ، وَ مُعاداةُ الْعَوامِ عَلى أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ ».
سه چيز وابسته به سه چيز است: 1ـ سختى روزگار بر كسى كه ابزار كافى دارد، 2ـ محروميت زياد براى كسى كه در صنعت عقب مانده باشد، 3ـ و دشمنىِ مردم عوام با اهل معرفت.
30- ميانه روى و احسان
« عَلَيْكُمْ بِالْقَصْدِ فِى الْغِنى وَ الْفَقْرِ، وَ الْبِرِّ مِنَ الْقَليلِ وَ الْكَثيرِ فَإِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى يَعْظُمُ شِقَّةَ الـتَّمْرَةِ حَتّى يَأْتِىَ يَوْمَ الْقِيمَةِ كَجَبَلِ أُحُد ».
بر شما باد به ميانهروى در فقر و ثروت، و نيكى كردن چه كم و چه زياد، زيرا خداوند متعال در روز قيامت يك نصفه خرما را چنان بزرگ نمايد كه مانند كوه اُحد باشد.
31- ديدار و اظهار دوستى با هم
« تَزاوَرُوا تَحابُّوا وَ تَصافَحُوا وَ لا تَحاشَمُو ».
به ديدن يكديگر رويد تا يكديگر را دوست داشته باشيد و دست يكديگر را بفشاريد و به هم خشم نگيريد.
32- راز پوشى در كارها
« عَلَيْكُمْ فى أُمُورِكُمْ بِالْكِتْمانِ فى أُمُورِ الدّينِ وَ الدُّنيا فَإِنَّهُ رُوِىَ « أَنَّ الاِْذاعَةَ كُفْرٌ» وَ رُوِىَ « الْمُذيعُ وَ الْقاتِلُ شَريكانِ» وَ رُوِىَ « ما تَكْتُمُهُ مِنْ عَدُوِّكَ فَلا يَقِفُ عَلَيْهِ وَليُّكَ».:
بر شما باد به رازپوشى در كارهاتان در امور دين و دنيا. روايت شده كه « افشاگرى كفر است» و روايت شده « كسى كه افشاى اَسرار مىكند با قاتل شريك است» و روايت شده كه « هر چه از دشمن پنهان مىدارى، دوست توهم بر آن آگاهى نيابد».
33- پيمان شكنى و حيلهگرى
« لا يَعْدُمُ المَرْءُ دائِرَةَ السَّوْءِ مَعَ نَكْثِ الصَّفَقَةِ، وَ لا يَعْدُمُ تَعْجيلُ الْعُقُوبَةِ مَعَ إِدِّراءِ الْبَغْىِ ».
آدمى نمىتواند از گردابهاى گرفتارى با پيمان شكنى رهايى يابد، و از چنگال عقوبت رهايى ندارد كسى كه با حيله به ستمگرى مىپردازد.
34- برخورد مناسب با چهار گروه
« إِصْحَبِ السُّلْطانَ بِالْحَذَرِ، وَ الصَّديقَ بِالتَّواضُعِ، وَ الْعَدُوَّ بِالتَّحَرُّزِ وَ الْعامَّةَ بِالْبُشْرِ ».
با سلطان و زمامدار با ترس و احتياط همراهى كن، و با دوست با تواضع و با دشمن با احتياط، و با مردم با روى خوش.
35- رضايت به رزق اندك
« مَنْ رَضِىَ عَنِ اللّهِ تَعالى بِالْقَليلِ مِنَ الرِّزْقِ رَضِىَ اللّهُ مِنْهُ بِالْقَليلِ مِنَ الْعَمَلِ ».
هر كس به رزق و روزى كم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل كم او راضى باشد.
36- عقل و ادب
« أَلْعَقْلُ حِباءٌ مِنَ اللّهِ، وَ الاَْدَبُ كُلْفَةٌ فَمَنْ تَكَلَّفَ الأَدَبَ قَدَرَ عَلَيْهِ، وَ مَنْ تَكَلَّفَ الْعَقْلَ لَمْ يَزْدِدْ بِذلِكَ إِلاّ جَهْل ».
عقل، عطيّه و بخششى است از جانب خدا، و ادب داشتن، تحمّل يك مشقّت است، و هر كس با زحمت ادب را نگهدارد، قادر بر آن مىشود، امّا هر كه به زحمت بخواهد عقل را به دست آورد جز بر جهل او افزوده نمىشود.
37- پاداشِ تلاشگر
« إِنَّ الَّذى يَطْلُبُ مِنْ فَضْل يَكُفُّ بِهِ عِيالَهُ أَعْظَمُ أَجْرًا مِنَ الُْمجاهِدِ فى سَبيلِ اللّهِ ».
به راستى كسى كه در پى افزايش رزق و روزى است تا با آن خانواده خود را اداره كند، پاداشش از مجاهد در راه خدا بيشتر است.
38- به پنج كس اميد نداشته باش
« خَمْسٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فيهِ فَلا تَرْجُوهُ لِشَىْء مِنَ الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ:مَنْ لَمْ تَعْرِفَ الْوَثاقَةَ فى أُرُومَتِهِ، وَ الكَرَمَ فى طِباعِهِ، وَ الرَّصانَةَ فى خَلْقِهِ، وَ النُّبْلَ فى نَفْسِهِ، وَ الَْمخافَةَ لِرَبِّهِ ».
پنج چيز است كه در هر كس نباشد اميد چيزى از دنيا و آخرت به او نداشته باش:1ـ كسى كه در نهادش اعتماد نبينى،2ـ و كسى كه در سرشتش كَرم نيابى،3ـ و كسى كه در آفرينشش استوارى نبينى،4ـ و كسى كه در نفسش نجابت نيابى،5ـ و كسى كه از خدايش ترسناك نباشد.
39- پيروزىِ عفو و گذشت
« مَا التَقَتْ فِئَتانِ قَطُّ إِلاّ نُصِرَ أَعْظَمُهُما عَفْوً ».
هرگز دو گروه با هم روبه رو نمىشوند، مگر اين كه نصرت و پيروزى با گروهى است كه عفو و بخشش بيشترى داشته باشد.
40- عمل صالح و دوستى آل محمّد
« لا تَدْعُوا الْعَمَلَ الصّالِحَ وَ الاِْجْتِهادَ فِى الْعِبادَةِ إِتِّكالاً عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّد(عليهم السلام) وَ لا تَدْعُوا حُبَّ آلِ مُحَمَّد(عليهم السلام)لاَِمْرِهِمْ إِتِّكالاً عَلَى الْعِبادَةِ فَإِنَّهُ لا يُقْبَلُ أَحَدُهُما دُونَ الاْخَرِ ».
مبادا اعمال نيك را به اتّكاى دوستى آل محمّد(عليهم السلام) رها كنيد، و مبادا دوستى آل محمّد(عليهم السلام) را به اتّكاى اعمال صالح از دست بدهيد، زيرا هيچ كدام از اين دو، به تنهايى پذيرفته نمىشود.
برچسبها:
ابراهيم بن عباس مى گويد: من هرگز نديدم حضرت رضا(ع) به كسى ظلم كند يا سخن كسى را قطع نمايد يا حاجت كسى را در صورت قدرت رد كند يا در مجلسى پاهاى خود را دراز كند يا به نشانه بى احترامى نسبت به كسى، تكيه دهد يا بنده هاى خود را ناسزا گويد يا آب دهان خود را بيرون بريزد يا صدايش را به قهقهه بلند كند؛ بلكه خنده آن حضرت تبسّم بود.
وقتى براى آن حضرت سفره مى انداختند، تمام بندگان و خدمتگزاران خود، حتى دربانان و چوپانها را در سر همان سفره مى نشاند. خواب آن حضرت بسيار كم و بيدارى اش زياد بود و بسيارى از شب ها تا به صبح نمى خوابيد.
روزه هاى مستحبى بسيار مى گرفت و هرگز سه روز روزه را در يك ماه ترك نمى كرد و مى فرمود كه آن روزه دهر است و آن روز پنجشنبه اول و پنجشنبه آخر و چهارشنبه اول از دهه دوم هر ماه است. صدقات سرى آن حضرت بسيار بود و اكثرا آنها را در شبهاى تار- بدون مهتاب- انجام مى داد. هر كس گمان كند كه مانند آن حضرت را ديده است او را تصديق نكنيد.
ابن ابى عباد، وزير مامون، شيوه زندگى امام(ع) را چنين يادآور شده است:
"حضرت على بن موسى(ع) در تابستان روى حصير مى نشست و فرش او در زمستان نوعى پلاس بود، دور از چشم مردم جامه خشن مى پوشيد و هنگام رويارويى با مردم، لباس معمولى مى پوشيد تا خودنمايى به زهد، تلقى نشود."
عطر اخلاق امام(ع)، در نسيم شعر شاعران
ابونواس، از اديبان و شعراى معروف عصر امام رضا(ع) است. وى كه در ادبيات و شعر، شهره و نامدار زمان خود بوده است، با تمام توان ادبى كه داشت، از ستودن امام(ع) اظهار ناتوانى كرد. ابن طولون مى نويسد،
برخى از اصحاب به ابونواس اعتراض داشته، چنين گفتند:
تو در باره شراب، كوه و دشت، موسيقى و ... شعر سرودهاى، تو را چه شده است كه درباره موضوعى مهم، يعنى شخصيت والاى امام على بن موسى الرضا(ص) تاكنون چيزى نگفته و شعرى نسروده اى؟ با آن كه معاصر امام نيز هستى و او را به خوبى مى شناسى.
ابونواس در پاسخ چنين گفت:
والله ماتركت ذلك الا اعظاما له و ليس يقدر مثلى ان يقول مثله
سوگند به خدا كه بزرگى او مانع اين كار شده است. چگونه كسى چون من، درباره شخصيتى چون او مدح تواند كرد.
آنگاه ابيات زير را سرود:
قيل لى انت اوحد الناسطرا فى فنون من الكلام النبيه
لك فى جوهر الكلام بديع يثمر الدر فى يدى مجتبيه
فعلام تركت مدح ابنموسى و الخصال التى تجمعن فيه
قلت لا اهتدى لمدح امام كان جبريل خاد ما لابيه
چكيده سخن او چنين است: از من نخواهيد او را بستايم، مرا توان آن نيست تا از كسى كه جبرئيل خدمتگزار آستان پدر اوست مدح گويم.قصيدهاى به او منسوب است كه در مرو چون چشمش به حضرت رضا(ع) افتاد، آن را سرود و گفت:
مطهرون نقيات ثيابهم تجرى الصلاة عليهم اينما ذكروا
من لم يكن علوياحين تنسبه فماله فى قديم الدهر مفتخر
فانتم الملا الاعلى و عندكم علم الكتاب و ما جاءت بهالسور
امامان معصوم، پاكيزگان و پاكدامنان هستند كه هرگاه نامى از ايشان به ميان آيد، بر آنان درود و تحيت فرستاده خواهد شد.
كسى كه انتسابش به سلاله پاك على(ع) نرسد، در روزگاران داراى مجد و افتخار نيست.به راستى كه شما در جايگاه بلندى قرار داريد و علم كتاب و مضامين سورههاى قرآن نزد شماست.
ابن صباع مالكى درباره حضرتش مىنويسد:
حضرت از مناقبى والا و صفاتى پسنديده برخوردار است. نفس شريفش پاك، هاشمىنسب و از نژاد پاك نبوى(ص) است.
بعداز جريان ولايتعهدى، روزى عبداللهبن مطرف بن هامان بر مامون وارد شد. حضرت رضا(ع) نيز در مجلس حضور داشت. خليفه رو به عبدالله كرد و گفت: در باره ابوالحسن علىبن موسى الرضا(ع) چه مىگويى؟
عبدالله گفت:
«چه بگويم در باره كسى كه طينت او با آب رسالت سرشته شده و ريشه در گواراى وحى دوانيده است. آيا از چنين ذاتى جز مشك هدايت و عنبر تقوا مىتواند ظاهر شود؟»
اخلاق امام(ع) در بيان روايات
او بسيار به مستمندان رسيدگى مى كرد. به دادن صدقه به ويژه در شبهاى تار و به صورت پنهانى بسيار مبادرت مى كرد. با خدمتگزارانش كنار يك سفره مى نشست و غذا مى خورد.
هيچ فرقى ميان غلامان و اشراف و اقوام و بيگانگان نمى گذاشت، مگر براساس تقوا. همواره متبسم و خوشرو بود. بهترين بخش غذاى خود را قبل از تناول، براى گرسنگان جدا مى ساخت. با فقرا مى نشست. در تشييع جنازه شركت مى جست. خدمتكارى را كه مشغول خوردن غذا بود، به خدمت فرا نمى خواند. با صداى بلند و با قهقهه هرگز نمى خنديد.
رفع نياز مؤمنان و گره گشايى از ايشان را بر ديگر كارها مقدّم مى داشت. روى حصير مى نشست. قرآن زياد تلاوت مى كرد. با گفتارش دل كسى را نرنجانيد. سخن هيچ كس را ناتمام نمى گذاشت و نمى شكست. هيچ نيازمندى را تا حد امكان رد نكرد. پاى خود را هنگام نشستن در حضور ديگران دراز نمى كرد. در حضور ديگران همواره از ديوار فاصله داشت و هيچ گاه تكيه نزد.
همواره ياد خدا بر زبان جارى داشت. از اسراف و تبذير سخت پرهيز داشت. به مسافرى كه پول خود را تمام و يا گمكرده بود، بدون چشم داشت، هزينه سفر مى داد. در دادن افطارى به روزه داران كوشا بود. به عيادت بيماران مى رفت.
در معابر عمومى، آب دهان خود را نمى انداخت. از ميهمان شخصا پذيرايى مى كرد. هنگامى كه بر جمعى كنار سفره وارد مى شد، اجازه نمى داد تا براى احترام وى از جاى برخيزند. به سخن ديگران كه وى را مورد خطاب قرار داده، از او پرسشى داشتند، با دقت كامل گوش مى داد.
خويش را به بوى خوش معطر مى كرد، به خصوص براى نماز. به نظافت جسم و لباس به ويژه موى سر توجّه داشت. قبل از غذا دستها را مى شست و با چيزى خشك نمى كرد، بعد از غذا نيز آنها را مى شست و با حولهاى خشك مى كرد.
اگر غذايى از حد نياز زياد مى آمد، آن را هرگز دور نمى ريخت. در حضور ديگران به تنهايى چيزى نمى خورد. بسيار بردبار و شكيبا بود. كارگرى را كه به مبلغ معين اجير مى كرد، در پايان افزون بر مزدش به او عطا مى كرد. با همگان با رافت و خوشرويى روبرو مى شد. بسيار فروتن بود. به فقرا و بيچارگان بسيار مى بخشيد و آن را براى خود پس انداز مى دانست.
اين همه كه ياد شد، بىگمان خوشه اى از خرمن شخصيت اخلاقى آن امام بزرگ است و نه تمام.
مهمانى و آداب آن
شبى حضرت رضا(ع) مهمانى داشتند كه يك مرتبه چراغ تغييرى كرد- و احتياج به اصلاح داشت- مهمان، دست خود را دراز كرد تا چراغ را درست كند.
حضرت رضا(ع) دست او را كنار زدند و خودشان به اصلاح چراغ پرداختند و فرمودند: «ما قومى هستيم كه مهمانهايمان را به كارى وا نمى داريم» احترام مهمان، بيش از اين است كه به خدمت صاحبخانه بپردازد.
حقوق كارگر
سليمان جعفرى مى گويد:... من با حضرت رضا(ع) وارد منزلشان شديم، حضرت ديدند غلامانشان مشغول گلكارى هستند و كارگر سياه چهرهاى هم با آنها مشغول كار است.
حضرت فرمود، اين كيست با شما؟ غلامان گفتند او را آورده ايم به ما كمك كند و چيزى هم به او بدهيم.
حضرت فرمود، آيا مزد او را معين كرده ايد؟ گفتند نه، ما هر چه به او بدهيم راضى است.حضرت بسيار خشمگين شدند به طورى كه مى خواستند غلامان خود را با تازيانه ادب كنند، من پيش رفته گفتم، فدايتان شوم چرا ناراحت شديد؟!
حضرت فرمود: آخر من چندين بار آنها را از مانند اين كار منع كرده ام كه به هيچ كس كارى ندهند مگر مزد و اجرت او را تعيين كنند.
- اى سليمان- بدان اگر كارگرى براى تو كارى كرد بدون تعيين اجرت غالبا چنين است- اگر سه برابر اجرتش را هم به او بدهى باز گمان مى كند. كم داده اى و اگر مزد او را تعيين كردى، اگر همان مقدار هم بدهى ترا سپاسگزار است و اگر يك ذره اضافه كنى آنرا بحساب مى آورد و مى فهمد كه به او زيادى هم داده اى.
تواضع در كمك كردن
يك بار حضرت امام رضا(ع) وارد حمام عمومى شدند. يكى از كسانى كه داخل حمام بود و حضرتش را نمى شناخت از حضرت خواست كه او را دلاكى كند. حضرت با تمام جلالتى كه داشتند شروع كردند به كيسه كشيدن آن شخص.
هنوز چيزى نگذشته بود كه افرادى كه در حمام رفت و آمد داشتند، حضرت را شناختند و به آن شخص معرفى كردند آن مرد شروع كرد به عذرخواهى، ولى حضرت بدون اينكه از كار خودشان دست بردارند، جملاتى براى رفع ناراحتى او فرمودند و همانگونه كه دلاكى مى
كردند با كلام نرم و ملايم قلب او را آرامش بخشيدند.
تقوى ملاك برترى
يكى از اهالى بلخ مى گويد: من در سفر حضرت رضا(ص) به خراسان همراه بودم، يك روز وقتى سفرهاى براى حضرت انداختند آن حضرت تمام خدمتگزاران اعم از سياه و غير سياه را بر سر آن سفره جمع كرد.
من عرض كردم فدايت شوم خوب است براى آنها سفره ديگرى قرار دهيد! حضرت فرمود، آرام باش كه خداى همه ما يكى است، مادر همه ما و پدر همه ما يكى است و پاداش هم به عمل است. هر كس عملش بهتر است نزد خداوند مقربتر است هر چند بنده يا سودانى سياه باشد.
اسراف و تبذير
ياسر خادم مى گويد: روزى غلامان حضرت ميوهاى خوردند و آن را به پايان نرسانده به دور انداختند.
حضرت رضا(ع) به آنها فرمود: سبحان الله اگر شما از همين ميوه نيم خورده بى نياز هستيد- بدانيد- افرادى هستند كه به آن محتاجاند، آن را به افرادى كه احتياج دارند برسانيد.
حرمت مؤمن
يسع بن حمزه مىگويد: من در مجلسى با حضرت رضا(ص) مشغول صحبت بودم و عده زيادى هم براى پرسش از مسائل حلال و حرام جمع شده بودند. كه مردى بلند قامت و گندمگون داخل شد و سلام كرد و عرضه داشت. من دوستى از دوستداران شما و اجداد شما هستم و از حج مى آيم، زاد و توشه ام گم شده اگر ممكن است كمكى بفرمائيد كه من به شهرم برسم كه اين نعمتى است بر من از جانب خداى تعالى، پس چون به شهرم رسيدم آنرا از جانب شما صدقه مى دهم چون من احتياجى به صدقه ندارم.
حضرت فرمود: بنشين، خدا تو را رحمت كند. حضرت رو كردند به مردم و با آنها سخن گفتند تا وقتى كه متفرق شدند و فقط آن مرد و من و سليمان جعفرى و خيثمه باقى مانديم. حضرت فرمود، اجازه مى دهيد من به داخل منزل بروم؟
بلند شدند و داخل رفتند و بعد از لحظاتى آمدند پشت در و دست مبارك خود را از بالاى در خارج كردند و فرمودند: كجاست آن مرد خراسانى؟ آن مرد گفت: بله اينجا هستم. حضرت فرمود: اين دويست دينار را بگير و كار خود را انجام بده و به آن متبرك شو و از طرف من هم لازم نيست صدقه دهى، بيرون برو كه من ترا نبينم و تو مرا نبينى. آن مرد خارج شد.
وقتى حضرت آمدند، سليمان گفت فدايت شوم شما كه عطاى وافر و زيادى به اين مرد فرموديد چرا روى نازنين خود را از او پوشانديد؟ حضرت فرمود، تا مبادا ذلت سؤال را در چهره اش ببينم. آيا مگر نشينده اى كه رسول خدا(ص) فرمود: هر كس حسنه و كار نيك خود را مستور بدارد، برابر است با هفتاد حج و هر كس سيئه و كار زشت خود را آشكار كند خوار مىشود و هر كس زشتى خود را بپوشاند و عمل خلافش را در پنهان انجام دهد بخشيده خواهد شد؟!
اطعام مساكين
معمربن خلاد مى گويد: وقتى حضرت رضا(ص) مى خواستند غذا بخورند يك كاسه بزرگى را كنار سفره مى گذاشتند و از بهترين غذاها، از هر كدام مقدارى، در آن كاسه مى ريختند و مى فرمودند: آنرا به مساكين بدهند.
سپس اين آيه مباركه را قرائت مىفرمودند: فلا اقتحم العقبة - سوره بلد آيه 11 - «پس انسان. آن گردنه هاى سخت را نتواند پيمود.» و بعد مى فرمود، چون خداوند مى دانست كه براى هر انسانى، آزاد كردن بنده، مقدور نيست راهى براى رسيدن به بهشت قرار داد با اطعام طعام.
عبادتهاى سنگين و ختم قرآن و سجده هاى طولانى
برادر دعبل مى گويد: حضرت رضا(ص) پيراهنى از خز سبز رنگ و انگشترى از عقيق به برادرم «دعبل» عنايت كردند و فرمودند، اى دعبل برو «قم» كه در آنجا فايده خواهى برد، و فرمود: اين پيراهن را محافظت كن.زيرا كه من در اين پيراهن در هزار شب، هر شب هزار ركعت نماز خواندهام و در آن هزار بار قرآن را از ابتدا تا انتها ختم كرده ام.
صولى مىگويد: از جدهام پرسيدند كه درباره رفتار حضرت رضا(ع) سخنى بگويد.
جده من كه زنى بسيار عاقل و سخاوتمند بود گفت: حضرت رضا(ع) كه هميشه نمازش را در اول وقت مى خواند وقتى نماز صبحش تمام مى شد به سجده ميرفت و سر مبارك خود را بر نمى داشت تابالا آمدن آفتاب. و آن حضرت در اين مدت به ذكر خداى تعالى مشغول بود.
برچسبها:
به راستى كه بدترين مردم كسى است كه يارىاش را ( از مردم ) باز دارد وتنها بخورد و زير دستش را بزند.
از نشانههاى دين فهمى ، حلم و علم است ، و خاموشى درى از درهاى حكمتاست . خاموشى و سكوت ، دوستى آور و راهنماى هر كار خيرى است .
پيوند خويشاوندى را برقرار كنيد گرچه با جرعه آبى باشد ، و بهترين پيوند خويشاوندى ، خوددارى از آزار خويشاوندان است .
اطعام و ميهمانى كردن براى ازدواج از سنت است.
دوست هركس عقل او ، و دشمنش جهل اوست .
پنهان كننده كار نيك ( پاداشش ) برابر هفتاد حسنه است و آشكار كنندهكار بد سرافكنده است، و پنهان كننده كار بد آمرزيده است .
زیارت قبر پدرم، موسى بن جعفر علیهما السلام ، مانند زیارت قبر حسین علیه السلام است.
حجّ آرام بخش دل ها است
دوست هركس عقل او و دشمنش جهل اوست.
يارىِ تو به ناتوان ، از بهترينِ صدقه هاست.
اگر مردم زیباییهای سخنان ما را میشناختند، بیشک از ما پیروی میکردند.
بهترین مال آن است که آبرو با آن محفوظ ماند.
بهترین مال انسان، اندوختههای صدقه است.
تواضع آن است که آنچه را که دوست می داری مردم به تو عطا کنند، تو به مردم عطا کنی.
بوسیله ی استغفار خود را خوشبو کنید، مبادا بوی بد گناهان شما را رسوا کند.
گمان نیکو به خداوند داشته باش زیرا خداوند عز و جل می فرماید: من در نزد گمان بنده ام حاضرم پس بنده ام جز گمان خیر به من نداشته باش.
نيكوترين مردم از نظر ايمان، خوش خلقترين و با لطفترين آنها نسبت به اهل خويش است.
از ما نیست آن كه دنیاى خود را براى دینش و دین خود را براى دنیایش ترك گوید.
اینكه با وجود خدا از هیچ كس نترسی.
مبادا اعمال نیك را به اتكاى دوستى آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) رها كنید، مبادا دوستى آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را به اتكاى اعمال صالح از دست بدهید، زیرا هیچ كدام از ایـن دو ، به تنهایى پذیرفته نمى شود.
برچسبها:



















